20- همیشه تبسمی بر لب داشته باشید.
اولین نماد درونی اعتماد به نفس رضایت خاطر است.
کسانی که اعتماد به نفس عالی دارند در درون خود با احساس توانایی ها و تا حدی به فعالیت درآمدن این توانایی ها احساس خوب و رضایت خاطر عمیقی دارند.
نماد بیرونی و تظاهر خارجی این رضایت خاطر تبسمی است که شما بر لب دارید.
نه تنها اعتماد به نفس شما، شما را به این رضایت درونی و تبسم بیرونی وا میدارد بلکه بهتر از آن تبسم خود به تنهایی رضایت خاطر و اعتماد به نفس را به شما القا می کند.
از این پس به هیچ عنوان بدون تبسم از منزل خارج نشوید.
از همه مهمتر اینکه در تنهایی نیز متبسم باشید.
تبسم هم آرامش صورت و آرامش جسمی شما را سبب می شود و هم رضایت خاطر و اعتماد به نفس را در شما القا می کند.
با تبسم، هم خود آرام می گیرید و اعتماد به نفس را در وجود خود گسترش می دهید و هم اینکه این ویژگی ها را در دیگران پرورش می دهید.
پس تبسم و خندیدن را تمرین کنید.

21- حالت بگیرید.
در روانشناسی بحث جالبی به نام حالت ها و رفتارها وجود دارد.
هر رفتار الزاماً حالتی خاص را می طلبد. شما برای جنگیدن، باید حالت جنگیدن و مبارزه را به خود بگیرید تا جنگاوری خوب باشید.
حالت ها، رفتار ها را شکل می دهند.
همان طور که هر رفتار حالت خاص خود را می طلبد هر حالت رفتار خاص خود را ایجاد می کند.
حالت کسانی را به خود بگیرید که موفق، مصمم، پرتلاش و با اعتماد به نفس هستند.
در کمال آرامش قدم ها را محکم بردارید. با چهره ای متبسم و رویی گشاده راه بروید.
حالتی به خود بگیرید که گویی از زندگی خود کمال رضایت خاطر را دارید و هدفدار و جهت دار هستید.
لخت و کشیده راه نروید. قوز نکنید. پاها را بر زمین نکشید. سر را بالا نگهدارید و به اشیاء بیش از اشخاص نگاه کنید.

22- تنفس عمیق را تمرین کنید.
اعتماد به نفس تا حد فوق العاده زیادی به احساس شما نسبت به خود و به میزان آرامش شما وابسته است.
تمامی افراد افسرده و کم روحیه بدون استثناء تنفس سطحی دارند. میزان تبادل هوا در هر دم و بازدم بسیار بسیار کم است. آن ها فقط با بخش های فوقانی قفسه سینه خود تنفس می کنند. مسلماً هیچ فرد افسرده و کسل و بی روحیه ای نمی تواند از احساس عزت نفس و اعتماد به نفس برخودار باشد.
یکی از راه های از بین بردن اضطراب، همین عادت کردن به تنفس عمیق است. اگر به افراد مشخص نگاه کنید که عنان اختیار خود را به خشم و خشونت نمی سپارند و حتی در بحرانی ترین شرایط بر عواطف و هیجان های منفی خود مسلط هستند می بینیم که تنفس عمیقی دارند.
عادت کنید عمیق نفس بکشید و شکل آگاهانه تر و عمیق تری به تنفس خود بدهید.
خوب بخوابید:
خوب خوابیدن یعنی افزایش عمیق تنفس هنگام خواب یعنی آرامش. یعنی شارژ عصبی و مغناطیسی ذهن و همه این ها یعنی انرژی دوباره. روحیه دوباره. ضربه پذیری کمتر و اعتماد به نفس بیشتر.

23- بر خود مسلط باشید.
اینکه شما احساس کنید بر خود مسلط هستید یک امر کاملاً ضروری است.
تسلط بر خود جنبه های مختلفی دارد. مثلاً تسلط بر جسم و بدن.
هر گونه کاهش انرژی که با عدم فعالیت و سستی شما ایجاد می شود و به ضعف روحی منجر می گردد و برای اعتماد به نفس، مخرب است.
تسلط بر جسم، توانایی جسمی و روحی و تسلط بر عواطف و امیال را به ارمغان می آورد که به اعتماد به نفس منجر میشود.
تسلط بر نفس:
جنبه دیگر تسلط بر خود، تسلط بر امیال و غرایز است که نشان از قدرت اعتماد به نفس دارد.
آن ها که از اراده و اعتماد به نفس برخوردار نیستند، به هر خواهش تنی، تن در میدهند و به هر خواهش نفس دل میسپارند.
کسی که بر نفس خود تسلط دارد، به اطرافیانش ایمان و اعتقاد و اعتماد را القا می کند.

24- ارتباط با خدا و نیروی توکل:
به خدا توکل کنید.
هر چه ارتباط شما با خدا یعنی آن نیروی عظیم و آن خرد لایتناهی و آن قدرت بی پایان بیشتر شود اعتماد به نفس بیشتری را در خود تجربه میکنید.
هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر گردد ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره میشود. ترس از شکست ، ترس از ورشکستگی، ترس از دشمنان، ترس از رقیبان ، ترس از مرگ.
مرد عربی از پیامبر پرسید چه کنم تا از دشمن هیچ آسیبی به من نرسد؟ حضرت فرمود: به خدا توکل کن.
در سایه توکل به خدا و ارتباط با او وقتی در راستای تلاش خود همه چیز را به خدا می سپارید نیرویی معنوی و عظیم به شما دست میدهد.
خداوند فوموده: ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم:
اگر مرا یاری کنید، شما را یاری می کنم و قدم هایتان را استوار می گردانم.
چه چیزی بهتر از آن که خدا خود ما را یاری کند؟
وقتی شما خدا را پشتوانه خود احساس می کنید , اعتماد به نفس و آرامشی ژرف را تجربه می نمایید.

یاری خدا یعنی بر اساس قوانین الهی رفتار کردن، گناه نکردن، کمک به دیگران، احترام و احسان به والدین. یاری خدا در واقع همان یاری کردن به خود است.
با خدا در ارتباط باشید و از عظیم ترین نیروی هستی در همه کار خود یاری بجویید.

25- کمک به دیگران
یک اقدام عملی برای افزایش اعتماد به نفس پس از توجه به خود کمک به دیگران است.
در برنامه زندگی خود حتماً وقتی را به خانواده اختصاص دهید و مسئولیت ها و وظایفی را تقبّل کنید. بخشی را هم به دیگران به کسانی غیر از اعضای خانواده اختصاص دهید.
کمک هایتان واقعی و مؤثر باشد. به جای اینکه به گرسنه ای ماهی بدهید تا شکمش را سیر کنید به او ماهیگیری یاد بدهید تا از این پس خودش بتواند خودش را سیر کند و به کمک شما احتیاجی نداشته باشد.
کمک هایی که دیگران را به شما وابسته می کند. به هیچ وجه کمک نیستند و در حقیقت به نوعی ظلم و ستم هستند.

26- خود را به دیگران وابسته نکنید.
اعتماد به نفس با هر نوع وابستگی منافات دارد.
وابستگی به یک شیء وابستگی به یک فرد وابستگی به هر چیز مخرب است.
همه این ها همه موقعیت ها و تمام وضعیت ها وسایلی هستند برای استفاده و بهره برداری شما. برای رشد و پیشرفت شما.
آرامش و خوشحالی و دیگر احساسات خود را به دیگران وابسته نکنید. نه به شخصی نه به محیطی و نه به چیزی دیگر. سهراب سپهری می گوید: سایبان آرامش ما ، ماییم.
هیچ کس نمی تواند اسباب آرامش و رضایت خاطر شما را فراهم کند به جز شما.
هیچ کس تحت هیچ شرایطی نمی تواند در شما آرامش خوشحالی و خرسندی بیافریند مگر خود شما.
مراقب باشید، دوست داشتن و علاقه شما، ابتدا متوجه خود شما باشد و بعد متوجه دیگری گردد.
و شما دیگری را همیشه به خاطر روح انسانی و رفتار او باید دوست بدارید تا این دوست داشتن روح انسانی را در هم نشکند.
خود را تحت هیچ شرایطی به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نکنید.

27- خوشحالی یعنی در مورد خود احساس خوبی داشتن.
احساس موفقیت، برای پرورش اعتماد بنفس بسیار مؤثر است اما از این مؤثرتر احساس رضایت خاطری است که شما از خود دارید.
هر آنچه که سبب می شود خودتان یا دیگران را خوشحال ببینید، احساسی است که در آن لحظه نسبت به خود دارید.
وقتی در موضوعی ناموفق می شوید شکست شما چندان مهم نیست مهم آن است که آن شکست را چگونه تلقی می کنید.
اما اگر می خواهید از اعتماد به نفس سرشار برخودار شوید باید از هر گونه احساس عدم رضایت در مورد خود پرهیز کنید و بنابراین حتی در مواقع شکست نیز باید آن را به شیوه خوشایندش در نظر بگیرید.
نسبت به جسم، روح، رفتار و زندگی خود احساس خوبی داشته باشید و آن را تقویت کنید.

28- دگرگون شوید.
یکی از مهمترین موانع تغییر ترس از بی ثبات جلوه نمودن است.
شما تا به امروز شخصیتی داشته اید که دیگران شما را با آن می شناسند.
شما دوست دارید این هویت خود را حفظ کنید حتی اگر منفی باشد.
دیگران را محکوم نکنید خودتان به آن ها اجازه داده اید که اینگونه در مورد شما فکر کنند.
وقتی به علت این طرز تفکر دیگران حاضر نیستید تغییر کنید به آن ها اجازه می دهید که از این پس هم در مورد شما فکر کنند.
ولی تغییر کردن به هیچ وجه بی ثبات بودن را به اثبات نمیرساند. زندگی سراسر فرآیند تغییر و تحول است. کسی که تغییر نمی کند مرده است.
شما باید آن ها را عادت دهید که شخصیت مثبت و مستقل شما را بپذیرند و خود را تغییر دهند.
این، مفهوم واقعی ثبات قدم و ثبات رأی است. اینکه شما برای بهتر بودن و بهتر شدن پافشاری و ابرام کنید و تحت تأثیر دیگران قرار نگیرید.
از اینکه دیگران چه می گویند نگران نباشید.
بی هیچ ترسی مسیر دگرگونی خود را بپیمایید.

29- همیشه نیمی از مردم با نیمی از افکار شما مخالفند.
هر ایده نو و عقیده تازه ای مسلماً مخالفانی دارد. همیشه نیمی از مردم با نیمی از افکار شما مخالفند.
اساساً اینکه بخواهید دیگران با ما موافق باشند یعنی اینکه از اعتماد به نفس لازم برخوردار نیستید.
میل به موافقت دیگران یعنی میل به تأیید آن ها زمانی اتفاق می افتد که شما خود را باور نداشته باشید.
آنتونی رابینز می گوید: ایده ها ی بزرگ همیشه ابتدا مورد تمسخر واقع می شوند بعد مخالفت و انتقاد روبرو می شوند. و بعد پذیرفته می شوند.
البته نباید شما به امید تأیید آینده دیگران مخالفت های امروز آنان را تحمل کنید. این هم خود یعنی انتظار تأیید دیگران که ناشی از عدم اعتماد به نفس است.

30- سعی نکنید همه را راضی نگهدارید.
کسانی که می خواهند از آن ها راضی باشند عملاً در تلاشند که خود نباشند. وقتی که خود نباشند باور خود هم نمی توانند باشند.
کسی که می خواهد همه از او راضی باشند مجبور است در آن واحد ارزش ها باورها و سلیقه های مختلفی را بپذیرد چه وحشتناک!
این آشفتگی ذهنی و درونی و صرف انرژی فراوان برای اهداف پراکنده متضاد یا متفاوت باعث می شود که شخص ناموفق گردد.
این افراد، بیش از همه در خود شیفتگی ضعف دارند.
هیچ وقت این نکته مهم را از یاد نبرید که تمامی انسان های موفق حتی فرستادگان خداوندی نسبت به مخالفین خود موافقین بسیار کمتری داشتند. دریغ از یک استثناء!
تلاش برای جلب موافقت همه کاملاً بیهوده است و ضد اعتماد بنفس است زیرا همیشه به شک می انجامد.

31- برای خود ارزش و احترام قائل باشید.
اعتماد به نفس خیلی از شما به خاطر نظر و عقیده ای که دیگران نسبت به شما دارند به راحتی تغییر می کند.
یعنی اگر دیگران به شما احترام نگذارند و برای شما ارزش قائل نشوند و به هر شکلی نسبت به شما بی احترامی کنند، احساس بدی به شما دست می دهد و اعتماد به نفس خو را از دست می دهید.
اگر شما عصبی و ناراحت می شوید به سلامت روحی خود بی توجهید.
اگر کارتان را به تأخیر می اندازید و برنامه شخصی دارید، به وقت و عمر خود بی توجهید.
گر شما نسبت به خود بی قید و بی توجیهد و کوچکترین ارزش و احترامی برای خود قا ئل نیستید باید به یقین منتظر باشید که به شما بی توجهی و بی احترامی شود. سلامت جسمی و روحی شما به خطر بیفتد و آزار ببینید.
برای خود احترام و ارزش فراوان قائل شوید و به نیازهای خود از جمله آرامش و استراحت توجه فراوان کنید.
خود را ما خطاب نکنید:
بیان نظرهای شخصی با واژه « ما» نوعی رفتار خود شکنانه است.
یعنی: « من» به تنهایی که کسی نیستم که حرفی برای گفتن داشته باشم.
وقتی شخصی «من» خود را قبول ندارد و خود را به تنهایی یک تن کامل نمی پندارد، برای آنکه احساس کند پشتوانه ای دارد و دیگران هم او را قبول دارند، از واژه «ما» استفاده می کند.
تکرار واژه ما بجای واژه من اتکای به نفس و خود باوری را کاهش می دهد. چنین فردی در شرایط مختلف اجتماعی برای انجام اهداف خود به دنبال پشتوانه ما و من های دیگر می گردد

تا ما از قدرت اجرایی لازم برخوردار شود.
همچنین از فعل جمع هم برای بیان کارهایی که خود انجام داده اید، استفاده نکنید. من خود را کامل احساس کنید. توانمند و مقتدر!
اگر نظر خاصی دارید، آن را با جرأت و شهامت بیان کنید از جانب شخص خودتان بگویید: من معتقدم به دنبال آن میتوانید نظر دیگران را که موافق نظر شماست. بیان کنید. اما مراقب باشید که بیان نوعی نظر دیگران، دلیل بر عدم تأیید خود نباشد. وقتی نظر خود را می گویید به تکاپو نیفتید که عقیده دیگری را هم سریعاً بیان کنید تا «من» شما تقویت شود.
عقاید خودتان را فقط از جانب خودتان بگویید.

32- از بحث کردن جداً اجتناب کنید.
بحث نکنید!
بحث کردن به هر شکل و فرمی که باشد ارزش و اعتبار شخصیتی شما را می کاهد.
بحث و جدول, هیچوقت نتیجه نمی دهد. رو به جلو نمی رود.
در بحث، هیچ کس شنونده خوبی نیست؛ هر دو طرف نسبت به هم بی توجهند. هر یک از دو طرف، تنها به این توجه دارند که حقانیت خود را ثابت کند.
در بحث،به ارزش های فکری و باورهای شخص، بی توجهی می شود؛ هر کس می خواهد دیگری را بکوبد و اگر یکی به اندازه کافی نتواند اینکار را بکند؛ آنچه را که به موضوع مربوط نیست؛ می کوبد تا دلش خنک شود!
بحث، همیشه خشونت و تنفر را به دنبال دارد نه پیشرفت و اصلاح را.
یک ذهنیت مثبت، هیچ وقت، بحث کردن را پیشه خود نمیکند! این هم یکی دیگر از مواردی است که در اصل نگهداری باید رعایت کنید.
بحث کردن یک رفتار خودشکنانه است. سرکوبی اعتماد به نفس به دست خود و به یکی از بدترین شکل های ممکن.

33- به دیگران عشق بورزید.
عشق ورزیدن به دیگران، پس از عشق ورزیدن به خود، دومین موشک اعتماد به نفس شماست.
اعتماد به نفس را در خود توسعه دهید. تمامی انسان های کره زمین را دوست داشته باشید.
حضرت مسیح (ع) می فرماید: دشمنت را دوست بدار!
شما به راحتی می توانید کسانی را که انسان های خوب و مثبتی هستند؛ دوست داشته باشید و حتی نسبت به آنان سرشار از عشق شوید.
مهم این است که انسان ها را در بدو امر، تنها و تنها به خاطر انسان بودنشان دوست داشته باشیم نه با توجه به رفتارشان.
اگر به آنچه که در این هستی است، به عنوان یک آفریده الهی نگاه کنید و در هر چیز، نشانی از خدا بیابید، همه چیز و همه کس را دوست خواهید داشت.

34- همه را ببخشید.
روح خود را آزاد کنید:
آن ها که از اعتماد سرشارند؛ روح بزرگ و غنی و آزاد دارند.
هرگونه وابستگی ذهنی و جسمی و روحی به کوچک شدن انسان می انجامد.
همانقدر مشتاق و علاقه مند به اهداف خود باشید و برای رسیدن به آن ها تلاش کنید که آمادگی رها کردنشان را دارید.
یکی از مهمترین چیزهایی که وابستگی ذهنی و عاطفی ایجاد می کند و مانع غنی شدن و آزادی روح می شود؛ نبخشودن دیگران است.
هر کسی و به هر شکلی به شما بدی کرده؛ او را ببخشایید. به جای آنکه با کینه به آزار روح خود و بی توجهی نسبت به خود مشغول شوید و نهال اعتماد به نفس خود را بخشکانید؛ او را ببخشایید و رها کنید و حتی در او دعای خیر و طلب هدایت کنید تا روح شما بزرگ و غنی شود.
خود را نیز ببخشایید:
اگر کار اشتباهی انجام داده اید، یا گناهی مرتکب شده اید؛ نگویید؛ خود را به خاطر این کار هرگز نمی بخشایم.
نبخشودن خود یعنی همچنان در گناه و اشتباه باقی ماندن.
نبخشودن خود یعنی صدها بار آن اشتباه را در ذهن تکرار کردن و صدها بار احساس گناه را در ذهن، تشدید نمودن.
تشدید احساس گناه یعنی کشتن خود به دست خود به فجیع ترین شکل ممکن!
به جای اینطور مجازات کردن خود، سعی کنید گذشته خود را با روحی آزاد که تنها با بخشودن به دست می آورید، جبران کنید.
رفتار شما جدا از شماست:
همیشه متوجه باشید که مرزی میان شما و رفتار شما وجود دارد.
انسان، بالفطره خوب است و پاک. روح الهی در او در جریان است. حالا اگر اشتباهی کرد و رفتار بدی از او سر زد؛ نباید خودش را نفی کند.
خداوند خودش فرموده که اگر کسی واقعاً از اشتباهی پشیمان گشته، به درگاه او توبه کند؛ بخشوده می شود. حتی در احادیث آمده است که کسی که توبه کامل کرده باشد یعنی درصدد جبران گناهش برآمده باشد؛ مانند کسی است که هیچ گناهی مرتکب نشده است.
بخشودن را بیاموزید. خودتان و دیگران را ببخشایید و روح خود را رها کنید.
برای رهایی از احساس گناه، روی کاغذ بارها بنویسید:
خود را بخشودم. رها شدم. خود را کاملاً بخشودم.
چقدر رها و آزاد هستم. سبک شدم. خداوند مرا می بخشاید.