کار من نیست که بنشینم املات کنم
شان تو نیست که در دفترم انشات کنم
عین توحید همین است که قبل از توبه
باید اول برسم با تو مناجات کنم
سالی یکبار من عاشق نشوم می میرم
سالی یکبار اجازه بده لیلات کنم
همه جا رفتمو دیدم که تو هستی همه جا
تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم
پدر خاکی و ما بچه ی خاکی تو ایم
حق بده پس همه را خاک کف پات کنم
از تو ای پیر طریقت که سر راه منی
آنقدر معجزه دیدم که مسیحات کنم
از خدا خواسته ام هرچه که دارم بدهم
جای آن چشم بگیرم که تماشات کنم
تو همانی که خدا گفت : تو رب الارضی
سجده بر اشهد ان لایی الات کنم
مثل ما ماه پیمبر به خودت ماه بگو
اشهد ان علی ولی الله بگو
آینه هستمو آماده ی ایوان شدنم
آتشی هستم و لبریز گلستان شدنم
چند وقتی است به ایوان نجف سر نزدم
بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم
سفره ی نان جویی پهن کن ای شاه نجف
بیشتر از همه آماده ی مهمان شدنم
آنکه از کفر در آورد مرا مهر تو بود
همه اش زیر سر توست مسلمان شدنم
از چه امروز نیفتم به قدومت وقتی
ختم شد سجده ی دیروز به انسان شدنم
علی اللهی ما را به بزرگیت ببخش
پیش تو مستحق این همه حیران شدنم
ده ذی الحجه ی من هجده ذالحجه ی توست
هشت روز است که آماده قربان شدنم