در خیالم بود روز تولدت به تو بگویم بهار من از امروز شروع میشود چون تو معنی نو شدن و زندگیِ دوباره میدهی .
در خیالم بود روز تولدت با لباس آبی با آهنگِ گل آفتابگردون هر روز به انتظار دیدن لبخندت بخندیم . در خیالم بود روز تولدت قهوه مورد علاقه تو رو بنوشم در خیالم بود روز تولدت بیشتر بغلت کنم آخه من همیشه خودم را کنار تو و تو را کنار خودم میدیدم. میخواستم نامه هایم به تو راکتاب کنم تادرحافظه ی تاریخی بماند ،که تو همان مصداق عشق در کتابها شوی

فیروزه
                                

                                
                                
                            </div>
                            <div class=

مرد تنهای شب