حکایت جالب و واقعیه اگه دوست داشتین بخونید.
تهران زندگی میکردم ، کارم در زمینه ی کامپیوتر بود ، روزی از تلویزیون نماز آقا بهجت (ره) را دیدم و هوایی شدم.
تصمیم گرفتم به قم برم و نماز جماعتم را به امامت ایشون بخونم ، همین کار را هم کردم ، دیدم بله همان نماز با شکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه میشه ، نماز پشت سر آقا برام شیرین بود
برنامه رو جوری تنظیم کردم که هر روز صبح برم قم و نماز صبحم رو با آقا بهجت بخونم و به تهران برگردم