.

اشعار عاشقانه دیوانگی

نصف شب از خواب پریدم دیدم تلفن زنگ میخوره گوشیو سه سوته برداشتم مامان بیدار نشه.. خانومی با ناز و عشوه گفت: الووووو آقای طالبی هستن؟ حرصم گرفت گفتم: آقای طالبی نیس ولی اگه آقای خربوزه رو میخواین توی یخچال خوابیده.. حالا کاره تون خیلی واجبه؟ آخه گلابی نصفه شبه ها؟ چشاتو وا کن درست شماره بگیر. گوشی رو گذاشتم که مامان با هول صدا زد: نصفه شبی کسی طوریش شده؟ گفتم نه بابا.. شلغم خانوم گمانم شوهرشو گم کرده دنبالش میگرده بگیر بخواب دنیا امن و امانه..خب مریض بد حال بیمارستان داشتیم استرس بهمون داد ناکس.. باز دیدم زنگ زد.. باز گوشیو برداشتم .. دیدم هی میخنده.. و باز گفت.. آقا این چه طرز صحبت کردن با یه خانومه محترمه؟ گفتم باشه خانوم محترم .. سره جد‌ّت بگیر بخواب.. جیش بوس لالا.. گوشیو گذاشتم.. که باز زنگ زد.. هی توی گوشی فوووت میکرد و هی کرووکر میخندید.. مامان هم هی صدا میزد: چی شده پسر؟ بهم بگو طاقتشو دارم..کسی طوریش شده؟ منم اعصابم مگسی شده بود.. میدونستم دیگه بدخواب شدم رفت پی کارش

در هر نفس گویم چنین هو یا امیر المومنین
خیل ملائک لشکرت، تاج ولایت بر سرت

******

تک بیت های ناب در مورد امام علی (ع)

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را