شکوفه های گیلاس

شکوفه های گیلاس

مرد تنهای شب
شکوفه های گیلاس

شکوفه های گیلاس

مرد تنهای شب

تقدیم به مادرم

تقدیم به مادرم

عکس نوشته عاشقانه

سردم شـــــده بدجـــــــــــور عزیزم بغلم کن

یـــــــخ کـــــردم از این سوز دمادم بغلم کن

تا باد مــرا با خــــــــود از این کوچــــه نبرده

بی دغــــــدغه با دغدغه محکــــــم بغلم کن

دنیــــا همه مشتــــــــاق تو هستند ولی تو

با وسعت شوق همـــــــــه عالــــم بغلم کن

شدشایعه غم خورده دراین کوچـه یکی را

تا آن کـــــــــه نبلعیــــــــده مرا هم بغلم کن

این شهر همه در پـــــــی حرفند و حسودند

آهستـه و پیوسته و کــــــم کــــــم بغلم کن

از لطف تو هــــــر بی سـر و پایی شده آدم

امیـــــد که من هـــــــــم شوم آدم بغلم کن

من داوطلب آمـــــــده ام تا که بمیــــــــــــرم

اینجـــــــــاست همان خط مقـــــدم بغلم کن

گیریـــم که پیش از همه با این عمل زشت

رفتیـــــم جهنــــم ... به جهنــم !!! بغلم کن

حتی بشود محشر عظمـــــــــی همـه دنیا

ای رهبـــــــــر دل های معظـــــــم بغلم کن

انکحــــت و زوجت دلــــــــم عاقـــد و شاهد

ای عشق شدم من به تومحرم بغلم کن...!

ادامه نوشته

باران

 باران و عشق

سرخ و غلیـــــظ در شریانم وزیده ای

شعرست یا جنون به زبانم وزیده ای؟

مثل نسیم نیمـــــــهء مرداد ماه گرم

در ظهــر چشمهای جوانم وزیده ای

من گم شدم درست زمانی که آمدی

تو از کـــــدام سمتِ جهانم وزیده ای؟

مثل بهــــــــــــار، آمدنت ناگهانی است

در من بدون آنکه بــــــــدانم وزیده ای!

این بارچندمست که من عاشقت شدم؟

این بار چندمست به جـــــانم وزیده ای؟

حرفی بزن که شعر شود در دهان من

حــــــــــــالا که باز در هیجانم وزیده ای

باران و عشق حــادثه ای آسمانی اند

باران گرفتـــــــه است گمانم وزیده ای

ادامه نوشته

شعر و

آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاه از شادی به هوا بپرم زمین را از زیر پایم بکشند

عکس پروفایل عاشقانه

فکر کـن قهـــــــوه بنوشی ته فالت باشد
بعد از این دیدن او فـــــرض محالت باشد

ازخدا ساده بپرسی که تواصلا هستی !؟
گریـه ات باعث تکــــــــــرار سوالت باشد

چمدان پر بکنیُ خاطـــــــــره ها را ببری
عکسهایش همـــــه ی عمر وبالت باشد

روزوشب قصه ببافی که تورا می خواهد
باز پیچیــــــــــده ترین شکل خیالت باشد

توی تنهــــــــایی خود فکر مسّکن باشی
قرص اعصاب فقــــط چاره ی حالت باشد

"ای که از کوچه معشوقه ما می گذری"
قسمت ما نشد این عشق حلالت باشد

ادامه نوشته

راهب

آدمهاى مثبت اندیش هم افکار منفى دارن، اما نمیذارن اون افکار رشد کنه و نابودشون کنه

عکس نوشته انگلیسی

روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که واسش یه درس بیاد موندی بده. راهب از شاگردش خواست کیسه نمک رو بیاره پیشش ، بعد یه مشت از اون نمک رو داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست لیوان سر بکشه.
شاگرد فقط تونست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان رو بخوره ، اونم بزحمت. استاد پرسید : مزه اش چطور بود ؟ شاگرد پاسخ داد : بد جوری شور و تنده ، اصلا نمیشه خوردش پیرهندو از شاگردش خواست یه

ادامه نوشته

یک نفس با ما نشستی خانه

یک نفس با ما نشستی

چـند وقتیســت هــر چــه مـیگــردم هیــچ حرفــی بهتـــــر از سکــوت پیدا نمی کنــــم نگـاهـــم امــا گاهــی حرفــــــــــ می زند گاهــی فریــاد می کشـــد و من همیشـــــه به دنبــــال کســـی می گردم کــه بفهمــد یک نگـــاه خستـــه چــه میخواهـد بگویـد

عکس نوشته عاشقانه

یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت

خانه ات آباد کین ویــــــــــرانه بوی گل گرفت

از پریشان گویی ام دیــــــدی پریشان خاطرم

زلف خودرا شانه کردی شانه بوی گل گرفت

پرتو رنـــگ رخت با آن گل افشانی که داشت

در زیارتگــــــــاه دل پــــــروانه بوی گل گرفت

لعل گـــــل رنگ تو را تا ساغر و می بوسه زد

ساقی اندیشه ام پیمــــــــــانه بوی گل گرفت

عشق باریدوجنون گل کرد و افسون خیمه کرد

تا به صحرای جنون افســـــانه بوی گل گرفت

از شمیم شعــــــــــر شور انگیز آتش عاشقان

ساقی و ساغر می و میخــانه بوی گل گرفت

ادامه نوشته