-
شعر
پنجشنبه 11 بهمن 1403 18:52
چون واگنی فرسوده در راهآهنی خالی از من چه باقی مانده جز پیراهنی خالی؟ دارد فرو میریزد اجزای تنم در من آنطور که دیوارههای معدنی خالی چون آخرین سربازِ شهری سوخته یک عمر جنگیدهام در مرزهای میهنی خالی حالا که سر چرخاندهام در باد میبینم پشت سرم شهری است از هر روشنی خالی گنجایشِ این جامها اندازهٔ هم نیست من استکانم...
-
رضا سگ باز
سهشنبه 9 بهمن 1403 06:11
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“ رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!! چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!! به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......! مدتی بعد.... شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....! چند لحظه بعد با دستبند،...
-
حلبچه
چهارشنبه 3 بهمن 1403 15:48
مرد تنهای شب زندگی بگی نگی پیرم کرد.از همه چی سیرم کرد حلبچه فرارو- بمباران شیمیایی حلبچه در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ در راستای عملیات گسترده ای به نام عملیات "انفال" به دستور صدام انجام گرفت. به گزارش سرویس تاریخ فرارو، در پی عملیات والفجر ۱۰ توسط ایران و تصرف بخشهایی از کردستان عراق در اواخر سال ۱۳۶۶ که منجر به...
-
تسلیت
شنبه 29 دی 1403 19:21
هنوزم باورم نمیشه دوست خوبمون فوت کرد.وبلاگ نویس شاعر بنفشه انصاری (پرتو) دوستان عزیز با کمال تاسف و تالم بانو بنفشه انصاری استاد دانشگاه نقاش نوازنده و شاعر وبلاگ نویس به علت بیماری درگذشت جهت شادی روحش فاتحه
-
عشق و انگیزه
پنجشنبه 27 دی 1403 21:49
قانونی وجود دارد بنام سطل و ملاقه که میگوید. هر انسانی سطل نامرئی دارد که با برخوردهای دیگران. پر یا خالی میشود. همچنین ملاقه ای نامرئی داریم که با رفتار خودمان سطل خود و دیگران را پر یا خالی میکنیم. به زبان ساده تر. سطل ما در تعامل با دیگرون و رفتارشان پر و خالی میشود. ولی ملاقه در دست ماست و از افکار. گفتار و رفتار...
-
نصفه شبی
سهشنبه 25 دی 1403 18:55
. نصف شب از خواب پریدم دیدم تلفن زنگ میخوره گوشیو سه سوته برداشتم مامان بیدار نشه.. خانومی با ناز و عشوه گفت: الووووو آقای طالبی هستن؟ حرصم گرفت گفتم: آقای طالبی نیس ولی اگه آقای خربوزه رو میخواین توی یخچال خوابیده.. حالا کاره تون خیلی واجبه؟ آخه گلابی نصفه شبه ها؟ چشاتو وا کن درست شماره بگیر. گوشی رو گذاشتم که مامان...
-
شعر
یکشنبه 23 دی 1403 13:50
ای نگاهت از شب باغ نظر، شیرازتر دیگران نازند و تو از نازنینان، نازتر چنگ بردار و شب ما را چراغان کن که نیست چنگی از تو چنگتر، یا سازی از تو سازتر قصه گیسویت از امواج تحریر قمر هم بلند آوازهتر شد، هم بلند آوازتر گشتهام دیوان حافظ را، ولی بیتی نداشت چون دو ابروی تو از ایجاز، با ایجازتر چشم در چشمت نشستم، حیرتم از هوش...