-
خدایا
پنجشنبه 2 اسفند 1403 18:37
خـــــدایا خودت میدونی چـﮧ زجری میکشــ ـﮧ ... کسی ڪﮧ ، می ببینـ ـﮧ اوטּ نــــــامردی رو ڪﮧ ... باعث مرگ عزیزترینش شده .... مے بینـ ـﮧ ولی باید منتظر جواب تو بـــــمونـ ـﮧ ... خیلی خونسردے! تو خدایے و صبور! ولی بندهات ظرف صبرش کوچیکـﮧ خدایــــــــــــــــــــا ....خودت گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا (احزاب)...
-
تعیین جنسیت
پنجشنبه 2 اسفند 1403 17:12
پیشبینی جنسیت نوزاد بر اساس باورهای اساطیری و آزمایشات خانگی فهرست در ادامه نوشته ادامه نوشته
-
قهوه تلخ
پنجشنبه 2 اسفند 1403 16:05
شیر و شکر نه شام هم نه، قهوه لطفا قلیان پشت بام هم نه، قهوه لطفا بدجور تلخم این غزل طاقت ندارد این واژه های خام هم نه، قهوه لطفا بی شیر آقا بی شکر بی قند بی عشق نه، مثل من ناکام هم نه، قهوه لطفا خانم شما خوبید؟ آرامید؟ من؟ تلخم فقط ، آرام هم نه ، قهوه لطفا آقاکمی موزیک هم با خود بیارید آرام نه ، سرسام هم نه، قهوه لطفا...
-
واقعی
پنجشنبه 2 اسفند 1403 06:26
خدایا به آنان ڪـه ادعاے عاشقی تو را دارند بیاموز ڪـه بزرگترین گناه شکستن دل آدمیان است ! دیشب با خدا دعوایم شد با هم قهر کردیم فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد رفتم گوشه ای نشستم چند قطره اشک ریختم و خوابم برد… صبح که بیدار شدم مادرم گفت: نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد… در میان یاران پیامبراکرم صلی الله علیه واله...
-
تقدیر و تصمیم
چهارشنبه 1 اسفند 1403 18:50
تصمیم من مثل تصمیم آن پرنده ی پروبال شکسته است که از ترس دشمن تصمیم می گیرد به مکان دوری پرواز کند. پس در هر حال پر می زند، اما از بالای صخره ها پایین می افتد و پروبالش بیشتر مجروح می شود. در ته این دره ی مخوف چه به جانش می افتد؟ در جریان سریع یک رودخانه ی طغیانی چقدر بد است بروپال شکسته بودن. ادامه نوشته
-
حکایت من
چهارشنبه 1 اسفند 1403 18:43
حکـــــــــــــــــــــایت من… حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اماقایقـــــــــــــــــــــی نداشت… دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت… حکایت کسی بود که زجر کشید اماضجـــــــــــــــــــــه نزد… زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد… ز فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را...
-
الفبا
چهارشنبه 1 اسفند 1403 15:21
الفبا برای سخن گفتن نیست برای نوشتن نام توست اعداد پیش از تولد تو به صف ایستادند تا راز زاد روز تو را بدانند دستهای من برای جست و جوی تو پیدا شدند دهانم کشف دهان توست ای کاشف آتش در آسمان دلم توده برفی است که به خنده های تو دل بسته است
-
یهود
چهارشنبه 1 اسفند 1403 01:49
یهود چهار سوار آخرالزمان مذاهب و ادیان جهان باستان دین و آیین مسیحی د ین و آیین یهود آخرالزمان کتاب مقدس ادامه نوشته
-
مادرم
سهشنبه 30 بهمن 1403 20:09
در خیالم بود روز تولدت به تو بگویم بهار من از امروز شروع میشود چون تو معنی نو شدن و زندگیِ دوباره میدهی . در خیالم بود روز تولدت با لباس آبی با آهنگِ گل آفتابگردون هر روز به انتظار دیدن لبخندت بخندیم . در خیالم بود روز تولدت قهوه مورد علاقه تو رو بنوشم در خیالم بود روز تولدت بیشتر بغلت کنم آخه من همیشه خودم را کنار تو...
-
مادرم
سهشنبه 30 بهمن 1403 15:32
بدی ِ کسی رو فراموش نمی کنم.. نه این که انتقام جویی باشم.. نه هرگز! فقط نمی خوام دوباره به غلط چنین مهره ی سوخته ای رو آدم حساب کنم نمیشود که شوی یک دمی فراموشم تویی که شهد لبت با ترانه مینوشم برای از تو نوشتن همیشه کم دارم برای از تو سرودن همیشه میکوشم تو شهد آب حیاتی که بی تو می میرم تو سکر جام شرابی که با تو میجوشم...
-
یأس
سهشنبه 30 بهمن 1403 01:35
ناامیدی می گویند روزی شیطان تصمیم گرفت که از کار خود دست بکشد، بنابراین اعلام کرد که می خواهد ابزارش را به قیمتی مناسب به فروش بگذارد. پس وسایل کارش را به نمایش گذاشت که شامل خودپرستی، نفرت، ترس، خشم، حسادت، شهوت، قدرت طلبی و غیره می شد. اما یکی از این ابزار، بسیار کهنه و کار کرده به نظر می رسید و شیطان حاضر نبود که...
-
واقعی
دوشنبه 29 بهمن 1403 20:07
خدایا به آنان ڪـه ادعاے عاشقی تو را دارند بیاموز ڪـه بزرگترین گناه شکستن دل آدمیان است ! دیشب با خدا دعوایم شد با هم قهر کردیم فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد رفتم گوشه ای نشستم چند قطره اشک ریختم و خوابم برد… صبح که بیدار شدم مادرم گفت: نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد… در میان یاران پیامبراکرم صلی الله علیه واله...
-
زندگی
دوشنبه 29 بهمن 1403 14:48
اگر به یاد کسی هستیم .... این هنر اوست.... نه هنر ما... هیچوقت نگفته اند که به زور باید لبخند زد بعضی وقت ها باید تا نهایت آرامش گریست آنگاه تبسمی مهمان لبهایت می شوند که زیباتر از رنگین کمان بعد از باران است ..... ادامه نوشته
-
خدایا
یکشنبه 28 بهمن 1403 16:57
خدایا به امید خودت .... نه به امید بنده های بی خودت .... تعهد داشتن ، قشنگه !! حتی .... تعلق داشتن !! به سلامتی همه اونایی که بی کس هستند ولی ناکس نیستن .. دل تنگ هستن ولی دل سنگ نیستن ...... مرد هستن ، ولی نامرد نیستن . ادامه نوشته
-
سه چیز
یکشنبه 28 بهمن 1403 12:11
سه چیز را با احتیاط بردار : قدم ، قلم ، قسم ! سه چیز را پاک نگه دار : جسم ، لباس ،خیال ! از سه چیز کار بگیر : عقل ، همت ، صبر ! از سه چیز خود را دور نگهدار: افسوس ، فریاد ، نفرین ! سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم ! اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن : خـــدا ، مرگ ، دوست ! سه چیز را ارزش بده : عشق ، مامان و بابا...
-
شعر
یکشنبه 28 بهمن 1403 00:31
شعر زفاف ایرج میرزا زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر من گرفتم تو نگیر چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر من گرفتم تو نگیر بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر یاد آن روز بخیر زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر من گرفتم تو نگیر یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم تک و تنها بودم زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر من گرفتم تو نگیر...
-
حکمت
شنبه 27 بهمن 1403 21:00
«این کلمات شایستگی آن را دارند که با نور بر سیمای حور نوشته شوند: آنکه اندکی احسان به تو کند، همواره سپاسگزارش باش. خشم گرفتن به خواری عذرخواهی نمی ارزد. چه بسیار بخشش ها که خطاست! و چه عنایت ها که جنایت است! اگر آنکه نمی داند آرام گیرد، کشمکش به پایان می رسد. آن که شنیدن سخنی را شکیبا نیست، سخن ها می شنود. آنچه بودنش...
-
مادر
شنبه 27 بهمن 1403 19:02
بیــــراهه هم برای خودش راهیســـت , وقتی قــــرار باشد مـــرا به تـــــو برساند. داد معشوقه به عاشق پیغام که کند مادر تو با من جنگ هرکجا بیندم از دور کند چهره پرچین و جبین پر آژنگ با نگاه غضب آلود زند بر دل نازک من تیر خدنگ مادر سنگدلت تا زنده است شهد در کام من و تست شرنگ ادامه نوشته
-
روزی
شنبه 27 بهمن 1403 15:55
حکیمی از شخصی پرسید:روزگار چگونه است؟ ️شخص با ناراحتی گفت: چه بگویم امروز از گرسنگی مجبورشدم کوزه سفالی که یادگار سیصد ساله اجدادیم بود را بفروشم ونانی تهیه کنم. حکیم گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و اینگونه ناسپاسی می کنی!؟ از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشده ای ؟ پاسخ داد...
-
سرمایه
جمعه 26 بهمن 1403 21:23
می گویند: روزی مولانا ، شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟ مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟ شمس پاسخ داد: بلی. مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم. ـ حال که فهمیدی برای من...
-
مشکلات
جمعه 26 بهمن 1403 19:37
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سر الاغ خاک می...
-
یا صاحب الزمان
جمعه 26 بهمن 1403 17:28
در روایت امام صادق(ع) آمده که اگر کسى چهل روز «دعای عهد» بخواند از یاران امام مهدى(عج) خواهد شد؛ اما این آثار دعا ممکن است مقید باشد به اینکه اعمال و رفتار دیگر او نیز درست و مطابق موازین شرع باشد و ممکن است خداوند متعال به برکت این دعا انسان را متحول گرداند و با خواندن آن در چهل روز و عهد قلبى با حضرت مهدى(عج) به این...
-
عشق
پنجشنبه 25 بهمن 1403 18:27
کارم از یکی بود یکی نبود گذشته است… من در اوج قصه گم شدم…. عشق یعنی یکی بود و یکی ” نآبود “ آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی ای عجب از این طرف ها هم گذاری داشتی راه را گم کرده بودی نیمه شب شــاید عزیز یا که شاید با دل تنــــــــــگم قراری داشتی مهربانی هم بلد بـــــــــودی عجب نامهربان بعد عمری یادت افــــــتاده که...
-
فیل در تاریکی
پنجشنبه 25 بهمن 1403 17:24
شهری بود که مردمش, اصلاً فیل ندیده بودند, از هند فیلی آوردند و به خانة تاریکی بردند و مردم را به تماشای آن دعوت کردند.مردم در آن تاریکی نمی توانستند فیل را با چشم ببینید.ناچار بودند با دست آن را لمس کنند. کسی که دستش به خرطوم فیل رسید. گفت: فیل مانند یک لوله بزرگ است. دیگری که گوش فیل را با دست گرفت؛ گفت: فیل مثل...
-
سحر
پنجشنبه 25 بهمن 1403 05:53
امام حسن عسکری علیهالسلام ما مِن بَلِیّةٍ إلاّ وللّه ِفیها نِعمَةٌ تُحیطُ بِها. هیچ گرفتارى و بلایى نیست مگر آن که نعمتى از خداوند آن را در میان گرفته است. بحارالانوار جلد ۷۸ ص ۳۷۴ چشم زخم/ سحر و طلسم/ باطل کردن/ دور کردن شیاطین/دعا/قرآن/غذا/بخور ادامه نوشته
-
تجربه
پنجشنبه 25 بهمن 1403 03:48
در زندگی یاد گرفتم: با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خود خوش باشن با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن نداره و روحمو تباه نکنم. از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزاره. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم و سه چیز را هرگز فراموش نکنم: ۱_ به همه...
-
علی علیه السلام
چهارشنبه 24 بهمن 1403 19:19
خطا از من است ، می دانم … از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نعبد “ اما به دیگران هم دلسپرده ام از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین “ اما به دیگران هم تکیه کرده ام اما رهایم نکن بیش از همیشه دلتنگم به اندازه ی تمام روزهای نبودنم علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خداشناسی، همه...
-
خر
چهارشنبه 24 بهمن 1403 16:17
گرگ یا خر روزی به رهی مرا گذر بود بنشسته به ره جناب خر بود از خرتونگوکه چون گهربود. چون صاحب دانش وهنر بود گفتم که جناب درچه حالی. فرمودکه وضع باشد عالی گفتم که بیاخری رهاکن آدم شووبعد این صفا کن گفتاکه برو مرا رها کن. زخم تن خویش رادوا کن خرصاحب عقل وهوش باشد. دورازعمل وحوش باشد نه ظلم به دیگری نمودیم. نه اهل ریا...
-
ملا نصرالدین
چهارشنبه 24 بهمن 1403 00:40
ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکیش طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند ودو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه نقره...
-
از تعصب تا بی غیرتی
سهشنبه 23 بهمن 1403 14:39
یک داستان واقعی زری دختر مومنی بود. همیشه نمازش را سر موقع می خواند، صد رقم هم دعا بلد بود، همه مفاتیح را حفظ کرده بود. دعای جوشن کبیر، ندبه، چی و چی را بلد بود. آخر آن موقع ها مردم به اندازه حالا دعا نمی خواندند. سالی یکی دو بار آنهم بیشتر شبهای احیاء ماه رمضان و روز تاسوعا عاشورا گریه میکردند. بقیه سال شادی و خنده...